
کردستان، هفته قبل از قتلِ ژینا
پیشدرآمدِ «زن، زندگی، آزادی»
کشته شدن شلیر رسولی و اعتراضات مریوان

روایت واقعه
ساعت ۱.۳۰ صبح شنبه، ۱۲ شهریور ۱۴۰۱ است. همسایهای در را میزند و برای همسرش کمک میخواهد. شلیر و فرزندانش از خواب بیدار میشوند. شلیر میگوید باید با اورژانس تماس بگیرد، اما مرد اصرار دارد که حال همسرش خوب نیست و نیاز به کمک فوری دارد. دو روز قبل، زن بیهوش شده و شلیر او را به بیمارستان رسانده بود. بنابراین شلیر بیرون میرود و پسر 17ساله اش را نیز با خود میبرد. پس از ورود شلیر به خانه و بالارفتن از پلهها، مرد، گوران قاسم پور، پسر را بیرون رانده و در را میبندد. شلیر وارد اتاق طبقه بالا میشود و متوجه میشود کسی آنجا نیست. گوران در را قفل میکند و اسلحه خود را در می آورد تا شلیر را به تسلیم وادار کند. اما شلیر به سمت پنجره میرود و فریاد میزند و کمک میخواهد. پسر و دختر ۱۱ساله او در خیابان بودند و به چشم مادرشان را میدیدند که فریاد میکشید و بالاخره خود را از پنجره به بیرون پرت کرد. در زمان وقوع حادثه، شوهر شلیر برای پیداکردن کار و امرار معاش به کردستان عراق سفر کرده بود. شلیر رسولی در ۱۷شهریور ۱۴۰۱بر اثر جراحات شدید به ویژه ضربه به مغز در بیمارستانی در سنندج درگذشت.

انفجار خشم مدنی در مریوان

مرگِ شلیر موجی از اعتراضات خودجوش را در مریوان و سنندج رقم زد: تجمعهای زنان مقابل دادگستری و سپس راهپیماییهای پرشمار دهها هزار نفره در مراسم تشییع، با شعارهایی نظیر «نیمی از جامعه زنان هستند و نیمی دیگر مادران.» و «از کردستان تا تهران، ستم علیه زنان» و بسیار شعارهای دیگر که زنان را مرکز اعتراض قرار داده بود. اعتراضات 12 تا 17 شهریور 1401، شبکه های محلی حقوق بشر و رسانه های خبری را به پوشش فوری واداشت و شهر را در وضعیت بسیج مدنی قرار داد.
مطالعه شعارها میتواند پیشدرآمد زن، زندگی، آزادی را آشکار کند(ترجمه فارسی شعارهای کُردی اعتراضات مریوان):
جامعە ای ازاد است/ كه زن در ان ازاد باشد
نهادهای امنیتی شهر/ در این جنایت دست دارند
ما همه شلیر هستیم/ حق شلیر رو پس میگیریم
تا كی بە بردگی گرفته شویم/زندگی و حقمون خورده بشه
مردسالاری و سرمایە داری/بانی این بلا(جنایت) هستند
تا کی ما برده باشیم/ زندگی و حقمون خورده بشه
تجاوز به زنان/ پایمال کردن حقوق انسان
سیاستِ تقدیس مرگ، محوِ عامل خشونت
همزمان با خبر کشتهشدن شلیر رسولی، موضعگیری جنجالی معاون امور زنان ریاست جمهوری ــ که به جای محکوم کردنِ خشونت جنسی، کنش مرگ بارِ «حفظ آبرو» را ستایش کرد ــ به مثابه نشانهی یک دستگاه معنایی مردسالارانه بر آتشِ اعتراضها دمید و شکاف میان روایت رسمی و عدالتخواهی اجتماعی را عیان کرد.
نقطهی اتصال با ژینا
تنها یکهفته بعد، ۲۵ شهریور ۱۴۰۱، ژینا (مهسا) امینی در پی بازداشتِ گشتِ ارشاد در تهران جان باخت و فردایش در سقز به خاک سپرده شد؛ شعلههای اعتراض سراسری با شعار «زن، زندگی، آزادی» فوران کرد. پیوستگی زمانی و مضمونی میان خشمِ کردستان در پروندهی شلیر و انفجار سراسری پس از ژینا، از «آماده باشِ اجتماعی» علیه تبعیض و خشونت سیستماتیک حکایت داشت.
جمعبندی تحلیلی
مریوان در نیمهی شهریور ۱۴۰۱ «آبستنِ اعتراض» بود: پروندهی شلیر، سازوکارهای ستم جنسیتی را از سطحِ فردی به افقِ سیاسیِ عمومی بُرد؛ خیابان را به صحنهی مطالبه ی امنیت و کرامت زنانه تبدیل کرد و زبان اعتراض را از «روایت قربانی» به «حقخواهی جمعی» تغییر داد. از این منظر، کردستان یک هفته پیش از مرگ ژینا، پیشدرآمدی عینی و عاطفی برای خیزش «زن، زندگی، آزادی» ساخت؛ خیزشی که ریشهی آن نه در حادثهای منفرد، بل در انباشتی از خشونتِ نهادی و پاسخِ اجتماعیِ نیرومند به آن بود.


